۱۳۸۷ مهر ۷, یکشنبه

دلخوشی

دلخوشی هم دل خوشی می خواهد.که من دارم!
دوست عزیزم؛
نسترن گلم مرا به بازی دلخوشی ها دعوت کرده است.
و این هم دلخوشی های من:

دلخوشی من دوستانی هستند که هر کدامشان را از یک دوره زندگی به یادگار دارم و کمتر به هم شباهت دارند.
دلخوشی من سرک کشیدن گاه به گاهم به وبلاگ دوستانی است که کمتر فرصت دیدن یا شنیدنشان را دارم.
دلخوشی من عشقولانه تر شدن زندگی مان است وقتی من و یا نوید از یک ماموریت کاری طولانی به خانه بر می گردیم.
دلخوشی من پیاده روی های عصر جمعه است و برنامه ریزی هایی که تا صبح شنبه دوام نمی آورد.
دلخوشی من فرصت های کوتاهی است که موبایلم را خاموش می کنم و به تلفن داخلی هم جواب نمی دهم تا پس از مدتها مطلبی برای وبلاگم بنویسم.
دلخوشی من در حال حاضر خیلی کوچک است به اندازه دیدن دنیا بدون عینک.
(نسترن جان این هم دلیل دیر کردن برای شرکت در بازی.)

3 گفته های شما:

ناشناس گفت...

سلام لیلای عزیز

دلخوشی هایت مستدام

عاشقانه هایت پر دوام...

دوست قدیمی گفت...

لیلای عزیز امروز در روز بارانی بهار89 بارانی ام.....
و چه جایت خالیست....

دوست قدیمی گفت...

لیلای عزیز امروز در روز بارانی بهار89 بارانی ام.....
و چه جایت خالیست....