۱۳۸۷ مرداد ۵, شنبه

از تو شاید
چیزی مانده باشد به نام دلتنگی
که نه از سایه دلگیر می شوم
و نه دل می سپارم به آفتاب!
می نشینم در آستانه شب
سرزمینی که
رویا ها یم را زندگی خواهم کرد!

3 گفته های شما:

ناشناس گفت...

باران وقتی نشانه معجزه است که تو لب به شعر بگشایی

ناشناس گفت...

به دیدارم بیا هرشب

...

شبم را روزکن،

در زیر سر پوش سیاهی هادلم تنگ است..

ناشناس گفت...

به دیدارم بیا هرشب

...

شبم را روزکن،

در زیر سر پوش سیاهی هادلم تنگ است..