۱۳۸۷ فروردین ۲۴, شنبه

زبان جامعه ایران



مدتی طولانی نمی توانستم وارد وبلاگم بشوم و این مدت دقیقا همزمان شده بود با مناسبتهایی که کلی حرف برای زدن داشتم و همچنین کلی فرصت برای نوشتن.


نوروز و زیباییهای خاص خودش پشت سر گذاشته شد وزندگی کاری دوباره آغاز شد.ما هم به قول دوستان دوباره شروع به چرخاندن چرخهای صنعت کردیم.که آن هم مثل خیلی چیز های دیگر آنقدر لنگ می زند که دریغ از چرخیدن.


تعطیلات نوروز فرصت خوبی بود تا وبلاگ دوستانم را مرور کنم.موضوعی که تقریبا در تمام آنها به چشم می خورد دغدغه های سیاسی اکثر آنها بود.و دلیل آن شاید سیاست زدگی کل جامعه باشد و یا اینکه آنقدر مسایل جامعه ما با سیاست آمیخته شده است که بدون اشاره به آن نمی توان به هیچ موضوعی پرداخت.


ولی چیزی که این روزها ذهن مرا بیشتر به خود مشغول کرده این است که علی رغم پیشرفتهای ظاهری در جامعه ایران از نظر اجتماعی به خصوص زبان جامعه نه تنها پیشرفتی حاصل نشده شاید سیر معکوس هم داشته است.


زبان جامعه و یا به عبارتی زبانی که بتوان به وسیله آن با اکثریت جامعه ارتباط بر قرار کرد.بهره یی که زبان اجتماعی هر جامعه می تواند از منطق برده باشد نشاندهنده میزان بلوغ آن جامعه میباشد.که البته انتظار آن میرفت با توجه به پیشرفتهایی که در علوم ارتباطات حاصل شده است به بلوغ جامعه ایران نیز امیدوار بود.ولی شواهد موجود خلاف این موضوع را نشان میدهد.


گاهی پیام هایی که کاملا عاری از منطق بوده است موثرتر نیز بوده اند.




2 گفته های شما:

MHMD Moeini گفت...

عکس اختصاصیه؟ و البته با متن کاملا موافقم

ناشناس گفت...

سلام دوست پر دغدغه من
چه می شود کرد همه شعار می دهند و همان می کنند که نباید کرد!