۱۳۸۶ آذر ۱۰, شنبه

دلتنگی

دلتنگم؛
دلتنگ دستهایی که ستاره می چید
دلتنگم؛
دلتنگ پاهایی که بر روی برگهای پاییزی موسیقی می نواخت
چقدر بزرگ شده ام که دیگر در لباسهای کودکی ام جا نمی شوم
چقدر کوچک شده ام که دیگر دستم به آسمان نمی رسد
چقدر کوچک شده ام که دیگر خود را در آرزوهایم نمی بینم
چقدر کوچک شده ام که دیگر خود را نمی بینم
" گاهی دلم برای خودم تنگ میشود"

2 گفته های شما:

ناشناس گفت...

salam man han deltangam.ali

ناشناس گفت...

من هنوز هم معتقدم فروغ زنده است .