۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه
گود مورنینگ
›
تازه که کارم رو شروع کرده بودم مدیرم بهم گفت "اگه یه وقت بن جواب سلامت رو نداد ازش دلخور نشو. کار دیگه... همه جور آدمی اینجا هست من که...
۳ نظر:
۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه
آبروداری
›
وقتی که ایران بودم از این که دوستان خارج از ایران همیشه ایمیلهایی از وضعیت نا بسامان اقتصادی و .... ایران برایم ارسال می کردند احساس خوبی ن...
۳ نظر:
۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه
فصل جدیدی از زندگی آغاز شد....
›
در این چند ماهی که نبوده ام، یعنی در این وبلاگ نبوده ام اتفاقات تلخ و شیرین زیادی افتاده است. اول اینکه این وبلاگ کنار باقی وبلاگهای بلاگ اس...
۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه
یازده بهمن هشتادو یک!
›
زمستون بود سال 1381. هوا سرد و ما مجبور بودیم همه کارامون رو تو سرما انجام بدیم. یادم می یاد وقتی مبل ها رو از مغازه تحویل گرفتم برف سنگینی ...
۱۱ نظر:
۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه
بازی !
›
خیلی وقت است که بازی نکرده ام. شاید از وقتی که یاد گرفته ام بزرگ باشم ، به اندازه گرفتاریهایم. شاید از این بازی نکردن هایم ناراضی باشم، ولی ...
۴ نظر:
۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه
مهاجرت، خوب یا بد؟
›
بعضی از دوستان از من خواسته اند تا راجع به مهاجرت بنویسم. ولی راستش را بخواهید خودم هم درست یادم نیست چرا تصمیم به مهاجرت گرفتم. جالبتر از آ...
۱ نظر:
۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه
تو باز قصه می شوی !
›
دستهایم را بو میکنم هنوزهم عطر سالهای دور را می شنوم گره گره خاطره باز می شود پیش چشمهایم. دستهای گره خورده، چشمهای به تما شا نشسته و دلشوره...
۱۳ نظر:
۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه
دلتنگم !
›
چند وقت پیش وقتی اولین پستم را پس از مدتها سکوت، در وبلاگم نوشتم یکی از نظرات فرستاده شده با عنوان یک ناشناس جمله زیر بود: "برو گمشو ت...
۶ نظر:
۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه
آسمان در انتظار من است!
›
چمدانم را پر و خالی می کنم پر و خالی میکنم هنوز سنگین تر از آن است که اجازه پروازم دهد! بر می دارم هراس را که مرا سنگین سنگین دوخته است پای...
›
صفحهٔ اصلی
مشاهده نسخه وب